محمدحسن شهسواری برگزاری «جایزه داستان تهران» را فرصت تازهای برای مطرح کردن ادبیات در متن خبرهای روز عنوان میکند و میگوید: به عنوان کسی که در حوزه ادبیات فعالیت میکند، همواره از هر جایزه ادبی با هر سمت و سویی استقبال میکنم که دراین میان برگزاری جایزهای از سوی نشریه «همشهری داستان»، به عنوان پرمخاطبترین مجله ادبی، به طور طبیعی برایم بسیار خوشحالکننده است.
نویسنده رمان «شب ممکن» درگفتوگو با ستاد خبری جایزه داستان تهران، با اشاره به اینکه داستان شهری یکی از مهمترین موجهای داستاننویسی امروز ماست میافزاید: مسلماً اگر قرار است جایزهای به نام داستان شهری داشته باشیم، ابرشهر تهران در صدر فهرست انتخابهای ما قرار میگیرد.
او با بیان اینکه رمان یک پدیده شهری است، شکلگیری داستان کوتاه از نیمه دوم قرن نوزدهم را نیز به شهر و شهرنشینی نسبت میدهد و میگوید: در ادبیات داستانی خودمان هم که اتفاقاً داستان کوتاه زودتر از رمان در آن شکل گرفت، ما به یک پدیده کاملاً شهری مواجه بودیم. این مساله را میتوان در مقدمه کتاب «یکی بود یکی نبود» محمدعلی جمالزاده هم مشاهده کرد.
شهسواری شهر و شهرنشینی و همچنین جنبش زنان را از مولفههای دنیای مدرن در غرب و همچنین در کشور ایران دانست که جریان داستاننویسی معاصر را شکل دادهاند.
نویسنده رمان «پاگرد» در ادامه صحبتهای خود درباره نام بردن از مکانها و جغرافیا به عنوان تنها رویکرد نویسندگان به داستان شهری، عنوان میکند: دراین مورد بحثهای زیاد و گاه اما بیهودهای میشود؛ اینکه شهرینویسی فقط نام بردن از مکانها نیست، بلکه دوبارهسازی آن مکانها هم هست. اما واقعیت این است که شهر در درجه اول یعنی مکانهای آن.
اگر شما در داستان از مکانها اسم نبرید و وارد مکانها نشوید، نمیتوانید مفهوم کلی شهر را تصرف کنید. در درجه اول باید پایت را در جای محکمی بگذاری و بگویی این داستان دارد در یک شهر اتفاق میافتد.
مثلاً وقتی از اصفهان حرف میزنیم، نمیتوانیم سی و سه پل را به عنوان شناسنامه این شهر فراموش کنیم. بنابراین جغرافیا مهمترین بخش شهرینویسی و قدم اول در این شیوه داستاننویسی است.
شهسواری همچنین در خصوص ارائه تصویری واقعی و درست از شهر در داستان میگوید: تصویر درست معنی ندارد. شما باید شهر را در داستان جعل کنید. مثلاً سن پطرزبورگ داستایوسکی واقعا وجود نداشته است یا پاریس بالزاک، پاریس واقعی نیست. اما این پاریس در ذهن ما میماند، به خاطر اینکه بیانگر تزریق فردیت بالزاک در پاریس است.
آقای محمد چرمشیر در جلسه نقد و بررسی کتابی به نویسنده گفتند من بچه اکباتان هستم، اما اکباتانی که تو نوشتهای، ندیدهام و به خاطر همین داستان تو موفق است. این درحالی است که شاید این عدم بازنمایی از دید منتقدان شهرنویسی یک نقطه ضعف به حساب بیاید.
محمدحسن شهسواری سال ۱۳۵۰ در بیرجند به دنیا آمده و دانشآموخته رشته ارتباطات است. او داور چند جشنواره و مسابقه ادبی از جمله جایزه هوشنگ گلشیری، مسابقه بهرام صادقی و جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات بوده است.
شهسواری همچنین چند دوره کارگاه رمان در شهر کتاب برگزار کرده است. مجموعه داستان «کلمهها و ترکیبهای کهنه»، رمان «پاگرد» و مجموعه داستان «تقدیم به چند داستان کوتاه» از جمله آثار او هستند.
نظر شما